به گزارش مِهستان رسانه به نقل از خبرگزاری فارس از ساوجبلاغ؛ بیش از یک سال است که میلیاردها لیتر آب در این منطقه بدون استفاده مشخصی هدر میرود، در حالیکه مسؤولان، میان تناقضگویی و بیتفاوتی، از پاسخگویی درست طفره میروند.آری در عصری که بحران آب به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی ایران تبدیل شده، وقوع یک پدیده طبیعی در شهر مهستان، هم امید میآفریند و هم نگرانی: جوشش بیوقفه آبی زلال در حاشیه بلوار خلیج فارس. جریانی که برخلاف ظاهر دلفریبش، به مثابه زخم بازی است بر پیکر بیرمق مدیریت منابع آبی کشور.بررسیهای فنی شرکت آبفای ساوجبلاغ، منشأ این جریان را یک چشمه طبیعی در دل زمین اعلام کردهاند. محمدرضا پناهپور، رئیس آبفای شهرستان ساوجبلاغ گفت: حفاری یکی از واحدهای تجاری به یک تختهسنگ آبرسان برخورد کرده است که بهصورت طبیعی آب را از لایههای زیرین زمین خارج میکند. این منبع هیچگونه اتصال فنی یا تأسیساتی با شبکه آبرسانی شهری ندارد.حال سؤال اینجاست که پس از آن چه شد؟ هیچ. نه تملک، نه انتقال، نه تصفیه، نه استفاده. فقط سکوت، تعلل و فرافکنی.با این حال، حجم آب خارجشده در یک سال اخیر به حدیست که تخمینها از میلیاردها لیتر هدررفت خبر میدهند؛ آبی که نه ذخیره میشود و نه به مصرف مفید میرسد.
در سوی دیگر ماجرا، علی گلرخی، شهردار مهستان، توپ را به زمین مالک خصوصی انداخته است: محل خروج آب در محدوده یک ملک خصوصی قرار دارد و شهرداری بدون رضایت مالک نمیتواند اقدامی انجام دهد. البته مذاکراتی با شرکت عمران و مالک انجام شده و در صورت توافق، آمادگی داریم که از آب برای آبیاری فضای سبز شهری استفاده کنیم.اما پرسش اینجاست: آیا یک جریان عظیم آب طبیعی میتواند صرفاً به دلیل محدودیتهای حقوقی، به حال خود رها شود؟ و آیا مسؤولان نمیتوانند در چنین شرایطی از ابزارهای قانونی برای تملک یا هدایت این منبع استفاده کنند؟شاید مهمترین بخش ماجرا، تناقض آشکار در سخنان مسؤولان باشد. در حالیکه در تماسهای قبلی، رئیس آبفای شهرستان ساوجبلاغ از چشمه طبیعی در آن منطقه سخن گفته و مدیریت این جریان را وظیفه شهرداری معرفی کرده بود، شهردار مهستان در گفتوگو با خبرنگار فارس، از خرید دو منبع ذخیره آب و ساماندهی کامل این جریان خبر داد. گلرخی در آن زمان مدعی شد که هیچ هدررفتی وجود ندارد و آب به درستی مدیریت میشود در حالی که شواهد موجود در خیابان، واقعیتی متفاوت را نشان میداد: جریان مداوم آب، خیابان خیس و خودروهایی که همچنان در کنار بلوار شسته میشوند، در حالیکه منابع آبی بدون استفاده مشخص، به جویها روان میشوند.جالبتر اینکه اکنون شهردار از مالکیت خصوصی محل چشمه سخن میگوید و اعلام میکند بدون رضایت مالک قادر به ساماندهی این جریان نیست، سوال این است که این تناقض برای چیست و چرا در این مدت، هیچ اقدام مؤثری برای استفاده بهینه از این آب طبیعی صورت نگرفته است؟
در حالیکه حتی کشورهای پرآب دنیا هم کوچکترین چشمهها را ثبت، مدیریت و مهار میکنند، در ایران، آب مثل زباله در خیابان جاری است. اگر همین حجم آب در شمال تهران یا کیش میجوشید، آیا باز هم شاهد اینهمه انفعال بودیم؟ یا چون اینجا «ساوجبلاغ» است، پس هدررفت آب بیاهمیت تلقی میشود؟آری در شرایطی که بسیاری از شهرها با جیرهبندی آب روبهرو هستند، این چشمه طبیعی میتواند گنجی بیقیمت باشد. اما فقدان برنامهریزی، نبود هماهنگی میان نهادها، و تعلل در تصمیمگیری، آن را به کابوسی برای مدیریت شهری بدل کرده است.نه تنها هیچ برنامهای برای انتقال این آب به منابع فضای سبز یا صنایع نیمهصنعتی وجود ندارد، بلکه حتی اطلاعات شفاف و دقیقی درباره حجم آب، کیفیت آن، یا برنامهریزی آینده ارائه نشده است.داستان چشمه بلوار خلیج فارس، دیگر یک مسئله محلی نیست. این جریان، آیینهایست از ناکارآمدی، از بروکراسی سنگین و تصمیمگیریهای کُند در مواجهه با بحرانهای فوری.در کشوری که هر قطره آبش باید با طلا سنجیده شود، هدررفت میلیاردها لیتر آب در مهستان، زنگ هشداریست برای تمام نهادهای ذیربط.چشمه بلوار خلیج فارس، فرصتیست که به تهدید بدل شده. اگر امروز درباره سرنوشت این جریان تصمیمی گرفته نشود، فردا ممکن است دیگر نه از چشمه خبری باشد، نه از اعتماد مردم.مدیریت منابع طبیعی، آزمونی است برای مسؤولان. آزمونی که نتیجهاش، بیش از آنکه روی کاغذها نوشته شود، در خیابانهای خیس مهستان دیده میشود.
این گزارش توسط خبرگزاری فارس منتشر شده است و مِهستان رسانه مسئولیتی در خصوص صحت و ادعاهای مطرح شده در متن خبر ندارد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
کلیه حقوق برای «مِهستان رسانه» محفوظ است